معنی کجکردن، تحریف کردن، ازشکل طبیعی انداختن, معنی کجکردن، تحریف کردن، ازشکل طبیعی انداختن, معنی l[lcbj، تpcdt lcbj، اxalg zfdud اjbاoتj, معنی اصطلاح کجکردن، تحریف کردن، ازشکل طبیعی انداختن, معادل کجکردن، تحریف کردن، ازشکل طبیعی انداختن, کجکردن، تحریف کردن، ازشکل طبیعی انداختن چی میشه؟, کجکردن، تحریف کردن، ازشکل طبیعی انداختن یعنی چی؟, کجکردن، تحریف کردن، ازشکل طبیعی انداختن synonym, کجکردن، تحریف کردن، ازشکل طبیعی انداختن definition,